يادداشت سردبير٬ شماره ٢٧٠
سياوش دانشور
عليه تهديدات جنگى دولت اسرائيل متحدانه بميدان بيائيم!

تهديدات جنگى دولت اسرائيل افسار گسيخته اند. نتانياهو عليرغم اينکه از طرف مردم آزايخواه اسرائيل و حتى سران دولت مرتجع و نژاد پرست حکومت اسرائيل و کاخ سفيد در باره عواقب حمله نظامى در اسرائيل و منطقه زير فشار است٬ با اينحال تهديدات جنگى راست افراطى در اسرائيل را هر روز به شکل جديدى در بوق ميکند. اين تهديدات جنگى مهم اند٬ بايد قاطعانه در مقابل آن ايستاد و آنرا به شکست کشاند. اگر اين تهديدات متوقف نشود بسرعت به واقعيت تبديل ميشود.

کمونيسم کارگرى و حزب ما در اسناد متعدد مخالفت قاطع و روشن خود را راجع به سياست تحريم اقتصادى٬ تهديدات جنگى٬ و حمله نظامى اعلام کرده است. ما ماهيت ارتجاعى و اهداف ضد اجتماعى و ضد کارگرى اين جدال تروريستى حکومتهاى سرمايه دارى را افشا کرده ايم. در باره عواقب خونين و دهشتبار آن و مشقت و عقبگرد و ويرانى اى که ببار مى آورد صحبت کرده ايم. ما سياست روشنى براى متوقف کردن اين تهديدات و حمله نظامى٬ و در صورت وقوع جنگ٬ چگونگى مقابله با آن طرح کرده ايم. اصول پايه اى ما اينست که در جدال دو قطب تروريستى٬ براى سرنگونى انقلابى حکومت اسلامى و به شکست کشاندن دورنماى نظم نوينى در خاورميانه و جهان تلاش ميکنيم. مقابله با تهديدات جنگى گوشه اى از سياست مخالفت با راه اندازى جنگ در منطقه و مخالفت با اهداف ارتجاعى کل جنگ طلبان و موئتلفين سياسى شان است.

جنگ٬ صلح٬ کمونيسم
براى يک کمونيست و يک انقلابى که خواهان واژگونى سرمايه دارى و استقرار يک جامعه آزاد و خوشبخت کمونيستى است٬ و در عين حال درگير جنگ با بورژوازى براى سرنگونى آنست٬ مخالفت اصولى با جنگ نميتواند معنى داشته باشد. ما با جنگ انقلابى و قيام کارگرى و توده اى براى بزير کشيدن حکومتهاى ارتجاعى نه تنها مخالف نيستيم بلکه پرچمدار و يک نيروى فعال آن هستيم. ما با جنگ تروريستهاى متفرقه اسلامى و قومى و قدر قدرتى ميليتاريسم ناتو و قدرتهاى منطقه اى مخالف هستيم. ما مخالف جنگ ايم چون جامعه را عقب ميبرد٬ معادلات سياسى را به هم ميريزد٬ طبقه کارگر و اردوى آزاديخواهى را در موضع سختى قرار ميدهد٬ به نيروهاى ارتجاع سياسى اعم از اسلامى و قومى و کودتاچى و آدمکشان حرفه اى ميدان ميدهد٬ مبارزه اجتماعى و طبقاتى را گامها عقب ميبرد و يا دستکم موانع جدى سر راه آن قرار ميدهد. کمونيسم کارگرى از موضع مسئوليت اجتماعى و دفاع از نفس جامعه مخالف ميدندار شدن سناريوهاى تروريستى و جنگى است. کمونيسم کارگرى از موضع منافع امر آزادى جامعه و گسترش مبارزه انقلابى با تهديدات و سناريوى جنگى قويا مخالف است.

به اين اعتبار ما مخالفان سياست جنگى٬ ما کليه کسانى که در جدال اين دو قطب ارتجاعى تروريستى٬ براى سرنگونى انقلابى حکومت اسلامى و به شکست کشاندن دورنماى نظم نوينى در خاورميانه و جهان تلاش ميکنيم٬ ضرورى است در اردوى قدرتمند و واحدى از موضع آزاديخواهى کارگرى و کمونيستى در منطقه و جهان عليه تهديدات جنگى بميدان بيائيم و آنرا عقب برانيم. ما با دو سياست و افق کلان تر در تقابل هستيم: اول٬ نيروهاى متفرقه چپ و راستى که از موضع ناسيوناليسم ضد امپرياليستى در اين جدال به حامى و موئتلف جمهورى اسلامى تبديل ميشود. بخشى از چپ اسلام زده ايران که جوهر اين ديدگاه را دارد٬ مانند آخوندها کلمه اسرائيل را معادل "نجاست" و چه بسا نابودى ميداند. دوم٬ نيروها و جريانات متفرقه اعم ناسيوناليستها و قوم پرستان و اسلامى ها که رو به قبله  پنتاگون و ناتو نماز دمکراسى ميخوانند و مخالفت با جمهورى اسلامى را وسيله توجيه و تلطيف سياست حمايت از حمله نظامى ميکنند. سرنگونى طلبى بخش مهمى از اين جماعت جديد است. اينها قبلا زير علم خاتمى و موسوى و اصلاح طلبى اسلامى مدتها سينه زده اند.   

اگرچه دولتها و حکومتها و دستجات جنگ طلب اهداف بزرگتر و استراتژيک ترى در چهارچوب جنگ تروريستها دنبال ميکنند٬ اما هدف بلافصل و فورى آن و مشخصا براى دولت اسرائيل و حکومت ايران٬ حاشيه اى کردن معضلات داخلى و سرکوب جنبشهاى توده اى و کارگرى است که با شعارهاى آزاديخواهانه خواهان همزيستى مسالمت آميز مردم منطقه٬ آزادى و برابرى و رفع تبعيض هستند.

تهاجم نظامى و جنگ يعنى:
وحشت عمومى از مرگ در هر لحظه٬ يعنى فکر نجات جان تا چند صباحى ديگر٬ يعنى ويرانى خانه و بيمارستان و مدرسه و کارخانه٬ يعنى نابودى و تکه پاره شدن فرزند و همسر و پدر و مادر و همسايه٬ يعنى نابودى زيرساختها و امکانات يک جامعه٬ يعنى کشتار کارگر و مردم زحمتکشى که راهى براى فرار از بمب و موشک ندارند٬ يعنى فرار و آوارگى و بيمارى و استيصال٬ يعنى کوبيدن جنبش کارگرى و هر جلوه اى از آزاديخواهى و عدالت طلبى٬ يعنى ميداندار شدن نيروهاى سياه و ضد جامعه٬ يعنى تحميل يک عقبگرد اجتماعى و سياسى و فرهنگى٬ يعنى تاوان پس دادن نسلها از پيامدهاى جنگ و تلفات دراز مدت آن. اکثريت عظيمى از مردم در ايران و اسرائيل و کشورهاى منطقه و جهان اين توحش و بربريت را نميخواهند. به همين اعتبار بايد عليه اين سياستها بپاخيزيم!

رئوس يک سياست آزاديخواهانه و کمونيستى کارگرى!

١- ما در اين جدال خود را کنار نميکشيم بلکه از موضع منافع طبقه کارگر و اهداف آزاديخواهانه کمونيستى قاطعانه شرکت ميکنيم. ماهيت ارتجاعى و ضد جامعه و ضد کارگرى اين جنگ و ماهيت و اهداف ارتجاعى دو طرف آن و متحدين شان براى ما روشن است. هدف بشريت کارگر و صف ميليونها مردم آزاديخواه به شکست کشاندن اين اهداف و سياستها و طرح سياستى آلترناتيو است.

٢- ما طبقه کارگر و مردم شريف در ايران و اسرائيل هيچ منفعتى در جنگ و نابودى جامعه٬ کشتارها و قتل عامهاى خونين٬ و ميداندارى نيروهاى ارتجاعى آدمکش نداريم. ما عليه حکومتهاى سرمايه دارى و مذهبى و ارتجاعى و سرکوبگر موجود و در کنار طبقه کارگر و جنبشهاى آزاديخواه براى بزير کشيدن حکومتهاى ارتجاعى و تغيير راديکال اين جوامع هستيم.

٣- ما ميگوئيم مردم در اسرائيل و فلسطين و ايران و منطقه هيچ خصومتى با هم ندارند. اين دولتهاى ارتجاعى و جنبشهاى ارتجاعى هستند که به نام "ملت" و "امت" و هويتهاى کاذب ملى و مذهبى اين جوامع را گروگان گرفته اند و ميخواهند دور ديگرى بخون بکشند. ما ميگوئيم دولتها و حکومتهاى مرتجع و جنگ طلب را بايد بزير کشد و سرنگون کرد.

۴- دولت و حکومتهاى اسرائيل و ايران حق ندارند امنيت و جان و زندگى شهروندان کشورهاى اسرائيل و ايران را تهديد کنند. اين تهديدات از هر سو بايد فورا متوقف شود. اين تهديدات جنگى تنها زمينه ساز جنايت هستند. بايد جنايتکاران را افسار زد. اين تنها راه نجات مردم و جوامع ايران و اسرائيل است.

۵- سياست آلترناتيو سازى يک رکن سياست جنگى است و بدون آن معنى ندارد. ما نيروهاى اپوزيسيون موئتلف سياست جنگى را شريک جنايتکاران ميدانيم. آنها با اين سياستها نه فقط به جنايت جنگى و نابودى جامعه مهر تائيد گذاشته اند بلکه خود به خدمت آن در آمده اند. اين نيروها هيچ مشروعيتى ندارند و دشمنان آگاه و وقيح کارگران و مردم بيدفاع در اسرائيل و ايران اند.

۵- يک صلح واقعى در منطقه تنها ميتواند صلحى پايدار باشد. براى رسيدن به يک صلح پايدار بايد نيروهاى افراطى و دست راستى در منطقه ايزوله و حاشيه اى شوند٬ بايد سوالاتى مانند مسئله فلسطين پاسخ روشن بگيرد٬ بايد جمهورى اسلامى و نتانياهوها سرنگون شوند. بايد کمونيستها٬ سکولارها٬ آزاديخواهان و برابرى طلبان بتوانند دست بالا را بگيرند. بايد ابتکار عمل سياسى را از چنگ تروريستها درآورد. بايد صلح و آزادى و برابرى را در اسرائيل و ايران و هر گوشه جهان مستقر کرد. اين امر جنبش کمونيستى طبقه کارگر و انقلاب کارگرى براى رهائى از مشقات سرمايه دارى و نظامى است که بدون جنگ و کشتار و نابودى نميتواند سرپا بماند. گام فورى امروز بميدان آمدن اين اردوى سوم براى متوقف کردن تهديدات جنگى است. جنايتکاران حرفه اى را بايد سرجايشان بنشانيم!

۵ سپتامبر ٢٠١٢